کد مطلب:29232 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:111

ابن رومی












.

4013. او از ادیبان قرن سوم هجری است و می گوید:

ای هند! من عاشق نیستم و فردی چون من

عشق به زنان را دیانت و پرهیزگاری نمی داند.

ولی علاقه به وصی، خیمه

در سینه و در دل زده است.

او چراغِ نوربخش است و كسی است كه

برای هر كه از عذابْ نجات یافت، وسیله نجات است.

اگر عشق به او را كنار بگذارم

در روز قیامت، راه گریزی از گناهانم نخواهم یافت.

به من بگو:آیا راه راست او را رها كنم

از روی نادانی و راه كج را بپیمایم؟

او را چون طلای ناب می بینم

و دیگران را درنظر طلاشناسان، بَدَل.

جایگاه او در هر فضلی آشكار است

والاست چون خورشید و یا چون ماه كامل.

پیامبر در روز غدیر، سخنی به او گفت

كه برای شنوندگان، سخن او هرگز مبهم نبود:

«هركس كه من مولای اویم، این، مولای اوست

همچون من»، و این چنین به افتخار، روی آورد.

همچنین هنگامی كه بتول به گروهی پاسخ «نه» گفت

وقتی از او خواستگاری كردند و با ازدواج با وی، او را بزرگ داشت.

روزی كه سپاهش را می بُرد، برایش شگفتی هایی اتّفاق افتاد

هنگامی كه از منزلگاه نهروان گذشت.

خورشید، پس از غروب كردن، برایش باز گشت

با نوری كه از فروزش و درخشندگی برق می زد.[2].









    1. ابو الحسن علی بن عبّاس بن جریح، از موالی (وابستگان) عبید اللَّه بن عیسی و مشهور به ابن رومی است. او در سال 221 ق، در بغداد به دنیا آمد. شعرش سرشار از نكته های بلاغی است و در زیبایی و درخشندگی، چون زنجیره ای طلایی است. وی شاعری فنّی و زبردست و برخوردار از توان چهره پردازی و ظرافت تخیّل و آفرینش، و در بازی با معانی و ساختارهای لفظی چیره دست بود و در لغت، حظّی وافر داشت. قصیده های وی بر تبحّرش در زبان و احاطه اش بر لغت و وزن های شعر و كاربرد آنها و جایگاه مَثَل ها دلالت دارد و جز وی و مَعَرّی، در شعر عربی كسی پیدا نمی شود كه شاهدهای مثالی را به این دقّت و فراوانی به كار گرفته باشد. وی زندگی اش را در بغداد گذراند و در جمادی اوّل سال 283 ق، درگذشت (ر. ك:الغدیر 51/3).
    2. الغدیر: 29/3.